وزارت خزانهداری امریکا پس از تصویب قطعنامهی شورای امنیت ملل متحد، ارسال پول و کمکهای بشردوستانه را با صدور سه مجوز به افغانستان تسهیل کرد. این مجوزها به نهادهای رسمی دولت امریکا اجازه مشروط میدهد که با امارت اسلامی افغانستان در امور بشردوستانه تعامل مالی برقرار کنند. از سوی دیگر، رسانههای جاپانی گزارش دادهاند که دولت این کشور تصمیم گرفته است یک بسته کمکی جدید به ارزش بیش از 100 میلیون دالر را به افغانستان کمک کند. به همین ترتیب، دولتهای امریکا، بریتانیا و عدهیی دیگر از کشورهای غربی نیز تعهد کردهاند که بستههای مالی و بشردوستانه به ارزش میلیونها دالر به افغانستان کمک کنند. این در حالیست که دولتهای آلمان و هالند قبلاً مسوولیت پرداخت معاشات معلمین و کارکنان سکتور صحت را به عهده گرفتهاند. از سوی هم اداره یونیسف نیز قبلاً اعلام کرده بود که معاشات تمامی معلمین را پرداخت میکند اما ظاهراً تا اکنون هیچ معلمی افغان از سوی اداره یونیسف معاش دریافت نکرده است.
پس از آنکه امارت اسلامی بتاریخ 15 اگست به پیروزی سیاسی نایل گردید و قدرت را بدست گرفت، جهان غرب به رهبری امریکا تلاشهای پیهم خود را به شکل دستهجمعی به خرچ دادند تا با وضع تحریمهای اقتصادی و ایجاد بحران بشری در افغانستان، امارت اسلامی را در تنگنای اقتصادی-سیاسی و بحران داخلی قرار دهند. زیرا دولت امریکا همواره از سیاست تشویق و تنبیه (Carrot and Stick) استفاده میکند تا گروهها و دولتها را در شرایط سختی قرار دهند که آمادهی پذیرش شرایط و خواستهای این دولت شوند. امارت اسلامی نیز از این سیاست پراگماتیک «تشویق و تنبیه» امریکا مستثنی نیست. چنانچه شورای امنیت ملل متحد بتاریخ 16 اگست نشست ویژهی در مورد افغانستان برگزار کرد که در آن در خصوص بازگشت «امارت اسلامی» مخالفت صورت گرفت؛ که در حقیقت این نشست آغاز سیاست تنبیه امریکایی در قالب شورای امنیت بود.
سیاست تشویق و تنبیه (Carrot and Stick) از دیر زمانی به اینسو منحیث یکی از ستراتیژیهای مهم برای رسیدن به هدف مطلوب توسط قدرتها مورد استفاده قرار میگیرد. فلسفهی این روش به تربیه و رامسازی اسبها بر میگردد؛ چنانچه اسبسوار از یکسو به اسب چیزی برای خوردن میدهد و همزمان اسب را با قمچین میزند تا در نهایت او را رام نماید. این رویکرد به هدف فریب و تهدید طرف مقابل استفاده میشود. قدرتهای بزرگ با استفاده از روش تشویق، گروهها و دولتها را با اعطای بستههای مالی و کمکهای بشردوستانه فریب میدهند تا خواست آنان را قبول کنند. و اگر گروهها و دولتها شرایط قدرتهای بزرگ را نپذیرند، آنان با استفاده از روش تنبیه طرف مقابل را با بحران بشری، فقر، گرسنگی، بیکاری، تعزیرات مالی و تحریمات اقتصادی-سیاسی و حتی حملات نظامی تهدید مینمایند. در تعامل با امارت اسلامی افغانستان، امریکا ابتداء با وضع تحریمهای مالی امارت اسلامی را تهدید نمود. حالا دیده میشود که امریکا و متحدیناش سیاست تشویق را روی دست گرفتهاند. البته در مواقعی قدرتهای بزرگ همزمان از هر دو رویکرد استفاده میکنند.
در جریان 4 ماه گذشته، امریکا همواره از سیاست تنبیه و تهدید علیه امارت اسلامی استفاده کرده است؛ چنانچه امریکا نه تنها تمامی کانالهای مالی را بروی افغانها مسدود کرد، بلکه بیشتر از آن بانکها را با خطر ورشکستگی فاحش روبرو ساخت. این حالت باعث گردید تا بحران جدی بشری و بیکاری دامنگیر میلیونها خانواده افغان شود. از سوی دیگر، اکثر اطاقهای فکر، دیپلوماتان، مقامات ارشد امریکایی و تحلیلگران غربی همواره به این تاکید میکردند که امریکا چطور میتواند یک "دولت تروریست" را به رسمیت بشناسد؟ در کنار آن، امریکا به کشورهای دیگر و حتی به آنهایی که امارت اسلامی نسبت به آنها امیداور بود هم اجازه این را نداد تا امارت اسلامی را به رسمیت بشناسد. چنانچه تام ویست، نمایندهی امریکا در امور صلح افغانستان در مصاحبهی گفت: «اگر چین و روسیه، امارت را به رسمیت بشناسند؛ ما آن را به رسمیت نمیشناسیم.» تمامی این اقدامات بخشی از سیاست تنبیه (Stick) امریکا بود که در جریان چهار ماه پسین اعمال گردید که ظاهراً نتیجهی در پی نداشت.
اما پس از آن دیده میشود که امریکاییها متوجه این قضیه شدند که با اعمال فشار و تهدیدات نمیتوان امارت اسلامی را بکلی مهار کرد. چنانچه انس حقانی، عضو تیم مذاکره کننده، در مصاحبهی با بیبیسی گفت که: "ما به جهان نیاز نداریم بلکه جهان به ما نیاز دارد." در حقیقت، این اظهارات بیانگر آنست که امریکا با اعمال فشار نمیتواند امارت اسلامی را وادار به پذیرش خواستهای خود کند. بناء به نظر میرسد که امریکا دریچهی فرصتها را که همانا سیاست تشویق (Carrot) میباشد را به روی امارت اسلامی باز کرده است که براساس آن تعاملات نزدیک با امارت اسلامی برقرار کند تا از مجرای کمکهای بشردوستانه و حمایتهای اقتصادی به اهداف شوم سیاسی خود نایل گردد. چنانچه، هر گونه تعهدات مالی سایر کشورها با چراغ سبز امریکا به امارت اسلامی صورت میگیرد. به همین ترتیب، کنفرانس سازمان همکاریهای اسلامی (OIC) نیز به خواست امریکا در اسلام آباد برگزار گردید تا طالبان را به سوی پذیرش یکی از مودلهای حکومتداری موجود در جهان اسلام وادار کند و از حالت مبهم فعلی بیرون بکشد. این همه تحرکات بخشی از سیاست تشویق امریکا برای تعامل و نزدیکی با امارت اسلامی عنوان میگردد. این امتیازات و فرصتها در حقیقیت دامی است که ظاهراً خوشآیند بوده اما تمکین در برابر آن برای امارت اسلامی عواقب ناگواری را در پی خواهد داشت. در واقع سیاست تشویق شبیه مارهای خوش خط و خال است که ظاهراً زیبا به نظر میرسد ولی زهر کشندهی دارد.
در آخر گفته میتوانیم که امریکا از سیاست تشویق و تنبیه نه تنها در برابر اکثر گروههای اسلامی در سرزمینهای اسلامی استفاده کرده بلکه اکثر رهبران ائتلاف شمال در افغانستان را نیز با این رویکرد ابتداء به هراس درآورده سپس با برآوردهسازی فرصتهای مالی دامهای بزرگی را فرا راه آنان فرش کرد که تاریخ بیست ساله گواه ذلت آنان در برابر امریکا است. آنان را دالرهای بادآورده و پروژههای اقتصادی چنان رام ساخت که اراده سیاسی خود را در خدمت امریکا قرار دادند و از همه خطوط سرخ خویش گذشتند.
بناء سران امارت اسلامی این را باید درک کنند که امریکا همواره سیاست پراگماتیک را در برابر مسلمانان اعمال میکند و از وحشت، ترس و فشار منحیث گزینههای اولیه استفاده میکند تا طرف مقابل را به پذیرش خواستهای خود وادار کند. و در صورت ناکارایی این روش، به گزینههای تشویقی و ایجاد فرصتهای مالی و کمکهای بشردوستانه متوصل میشود تا ذریعهی آن از اقامه یک دولت مقتدر اسلامی و گسترش دامنههای این دولت به سایر نقاط جهان جلوگیری کرده بلکه امارت اسلامی را در سرحدات ملی و مرزهای ساختگی مهار کند. جا دارد تا مکر و حیله قدرتهای بزرگ به صورت دقیق شناخته شده و آن در نطفه خنثی گردد. تاریخ ثابت ساخته است که قومی که در برابر مکرهای دشمنان اسلام
استقامت نشان دهد، الله سبحانه وتعالی مکرهای دشمنان شان را باطل و نابود میسازد، ولو که به اندازه کوهها باشد
وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ [ابراهیم:46]
و به يقين آنان نيرنگ خود را به كار بردند و [جزاى] مكرشان با خداست هر چند از مكرشان كوهها از جاى كنده مى شد