خبر:
حوالی ساعت ۱۱:۰۰ قبل از ظهر روز دوشنبه دوم
نوامبر سه از تن مهاجمان مسلح به پوهنتون کابل حمله کردند. در این حمله به تعداد
۲۲ تن کشته و بیش از ۴۰ تن دیگر زخم برداشتند. هژده تن از کشتهشدگان محصل و یک تن
آن کارمند این نهاد تحصیلی بود. بر اساس گذارش رسانهها، گروه موسوم به دولت
اسلامی (داعش) مسوولیت این حمله را پذیرفت. اما دو روز بعد ویدیوی دیگری به نام
داعش منتشر گردید که در آن دست داشتن این گروه در حادثهای مذکور را رد کرده و
مسوولیت آن را به دوش طالبان انداخته است. دولت افغانستان رسماً ادعا کرده که این
کار توسط گروه طالبان انجام شده است. اما گروه طالبان دست داشتن در این حمله را رد
کرده است.
تبصره:
بعد از امضای توافقنامه صلح امریکا با طالبان،
نیروهای امریکایی و ناتو از هر نوع حملات مسلحانه و جنگ در افغانستان مصوون هستند.
همزمان با آغاز مذاکرات بینالافغانی صلح، جنگ میان نیروهای دولتی و طالبان به
گونه بیسابقه شدت یافته است، تا حدی که در این اواخر مساجد، مراکز تعلیمی و
پوهنتونها در کابل نیز از آن مصوون نمانده است. درحالیکه در جریان ۲۰ سال اشغال
و فضای شدید جنگی در افغانستان، اصلاً بر مراکز تعلیمی، خصوصاً پوهنتونها چنین
حملات وحشیانه صورت نگرفته است.
اگر به تناقضات آشکار در موقفهای نهادهای مختلف
نظامی، امنيتی، اظهارات حُکام، پیچیدگی و مرموزیت این حمله و همچنان به شواهد برجا مانده از حادثهای مذکور به گونهای همه جانبه
دیده شود، ثابت میگردد کسانی در عقب این گونه وحشتها قرار دارند که در اثر
موفقیت پروسه صلح، قدرت فعلی شان را از دست میدهند، و یا در نهایت مجبور به
محاکمه و یا هم ترک این سرزمین خواهند شد. علاوه بر این صحنهسازی و استفادهی
سیاسی که بعد از حادثه توسط دولت افغانستان آغاز گردید، مانند؛ نصب پوسترها بر
دیوارهای پوهنتون شب هنگام، و راه اندازی تظاهراتی که در آن به توقف گفتگوهای صلح
با طالبان تاکید شد، آشکارا نشان میدهد؛ یگانه جهتی که از چنین حملات نفع میبرد،
حکومت افغانستان است. از این رو دست داشتنِ نهادهای استخباراتی و امنیتی در چنین
حوادث دور از امکان نیست.
در این میان رفتار تربیتشدگان مکتب شیطانی
ماکیاولی که برای حفظ قدرت، ثروت، شهرت و منافع خود از هیچ نوع مکر و کید ابایی
ندارند دلالت بر این میکند که همین حُکام سیکولار و نهادهای استخباراتی-امنیتی
شان در عقب این حادثه قرار داشته و به گونهای مرموز آن را طراحی کردهاند تا
افکار عامه را در برابر طالبان طوری جلوه دهند تا دولت در برابر طالب به عنوان
فرشتهی نجات تبارز نماید. سرانجام کید ساحر بر خود ساحر برگشت. زیرا حادثه چنان
خونین و وحشتناک بود که اکثر مردم، بهشمول اعضای پارلمان و سایر نهادها بر این باور
اند که حُکام فعلی برای بقای قدرت، ثروت، شهرت و منافع خود چنین حملات را راهاندازی
کرده تا نشود که با موفقیت گفتگوهای صلح به عمر قدرت و چوکی آنها پایان داده شود.
از سوی دیگر به باداران غربی خود نشان دهند که خروج نیروهای اشغالگرِ شما سبب
ظهور بیشتر وحشت و ترور طالبان در افغانستان میگردد. از این رو تردیدی وجود ندارد
که حکومت و دستگاه استخباراتی آن برای حفظ و بقای خود جهت صدمه زدن و توقف گفتگوهای
جاری صلح، چنین حوادثی را راه اندازی نکند.
علاوه بر این اکثر کشته شدهگان حمله بر پوهنتون
کابل محصلان دختر اند. درحالیکه در گذشته حرمت زن در تمام شرایط جنگی در
افغانستان نسبتاً محفوظ بوده و اکثر جهتهای افغان -غیر از اشغالگران- جایگاه
زنان را مراعات میکردند. اما حُکام دستنشاندهای کنونی با اشاره و چراغ سبز
بادارن خود از تمام مرزهای احکام دین، فرهنگِ اجتماعی و ارزشی مردم مسلمان
افغانستان عبور کردهاند.
اگر به واقعیت بازیهای خطرناک کنونی نگریسته
شود، آشکارا جنایت، وحشت، خیانت و بازی با خون مردم را میتوان در عملکردی حُکام
مشاهده کرد. بناً این حکام به جز از قدرت، چوکی و سرمایه به هیچ چیزی این مردم
ارزش قایل نیستند. در حالی که مردم همه مسلمان اند، و اما این حکام غیر از اسلام،
هرچیزی را بر مردم مسلمان این جغرافیا به تجربه گرفتهاند که غیر از کشتار، وحشت،
بیکاری، فقر و فحشا چیزی دیگر در پی نداشته است.
با توجه به این، به جز حاکمساختن ارزشهای
اسلامی توسط دولت اسلامی (خلافت راشده) و ریشهکن ساختن تمام انواع اشغال و
استعمار، هیچ راهی دیگر برای صیانت از خون، نوامیس، ارزشها و سرزمینهای خود
نداریم. از این رو نیاز مبرم است تا به همه مفکورهها، نظامها و راه حلهای
غربی متحدانه نه گفته و به ریسمان الله متعال چنگ بزنیم. راه حلی که به جزئیات
مشکلات عملی مردم، از سیاست داخلی تا خارجی، از حکومت تا قضاء، از امنیت تا اقتصاد
و از برق تا مهار آبها و بندها را در خود جا داده است.