چرا ما محتاج به رسمیت شناخته شدن هستیم؟
01/23/2023 | ابو حسن غزنوی

Print


چرا باید نیاز داشته باشیم تا از سوی نظام بین‌الملل که در رأس آن امریکا قرار دارد به رسمیت شناخته شویم، چرا باید در تربیون‌های ملی و بین‌المللی مکرراً به دنیا صدا بزنیم و اطمینان بدهیم که از خاک افغانستان علیه هیچ کسی تهدیدی صورت نمی‌گیرد، پس لطفاً ما را به رسمیت بشناسید؟! چرا همه کشورها، حتی کشورهای اسلامی منتظر چراخ سبز امریکا برای به رسمیت شناختن امارت اسلامی می‌باشند و هیچ کشور تا حال جرأت نکرده است تا گامی بخاطر به رسمیت شناختن دولت افغانستان بردارد.
رسمیت پیدا کردن در نظام بین‌الملل به معنی پیوستن به یک نظمی است که با اصول و مقررات وضع شده از سوی کفار و بخصوص امریکا اداره می‌شود و زورگویی و قلدری دولت امریکا بارزترین نقش را در اداره این نظم بازی می‌کند. اجزای دیگر این نظم دولت های دیگر کفری به ویژه کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل، سایر سازمان‌های بین‌المللی مانند بانک جهانی، صندوق جهانی پول یا IMF، سازمان تجارت جهانی و سایر سازمان‌های بزرگ بین‌المللی می‌باشد.
ضرورت مشروعیت پیدا کردن در نظم بین‌المللی از آنجا بر می‌آید که جهان امروز به دهکده‌ای می‌ماند که مراودات و نیازمندی‌ها بخصوص اقتصادی در آن بسیار گسترده است و برای کشوری که بخواهد در این میان در انزوا باشد باید دشواری‌های مشابه به آنچه که پیامبر صلی الله علیه وسلم و اصحاب گرامی ایشان در زمان محاصره در شعب ابی طالب روبرو شدند را تحمل کنند. چنانچه وقتی قریش دریافت که تعداد زیادی؛ مانند حمزة بن عبدالمطلب و عمر بن خطاب به تدریج به اسلام گرویده و گروهی از مسلمانان نیز به حبشه رفته و در پناه پادشاه آن‌جا در آسایش و امنیت زندگی می‌کنند و اسلام در میان دیگر قبایل عرب نیز در حال گسترش است. قریش برای جلوگیری از ادامه فعالیت تبلیغی پیامبر(ص)، با یکدیگر پیمان بستند که معامله و داد و ستد را به کلی با بنی‌هاشم قطع کنند؛ چیزی به آنان نفروشند، چیزی از آنان نخرند، به آنان زن ندهند، و از آنان زن نگیرند، سپس تعهدنامه خود را میان کعبه آویختند تا بیشتر پایبند عمل به آن باشند.
 همچنان در هنگام جنگ احزاب (غزوه خندق) پیامبر صلی الله علیه وسلم و اصحاب گرامی با مشکلات مشابه روبرو بودند. چنانچه آنها در سرزمینی قرار گرفته بودند که دور و بر آن خندقی حفر شده بود، مراودات با بیرون امکان پذیر نبود، سرزمین‌های اطراف یثرب (مدینه) نیز با تحریم روبرو بود و چندین گروه از کفار علیه آن موقف گرفته بودند تا اسلام و مسلمانان را از ریشه برکنند. اما مسلمانان در آن زمان از کفار تقاضای به رسمیت شناخته شدن یا تعامل و مدارا را مطرح نکردند و تاکید بر حق بودن مسیر خود و باطل بودن طرف مقابل می‌کردند، هنوز خیال شکست روم و فارس در سر می پروراندند، درحالیکه از گرسنگی سنگ به شکم بسته بودند. اما همان ایستادگی به ثمر نشست و همان خیال پردازی‌ها به حقیقت پیوست.
اگرچه قطع رابطه با غرب اندکی مشکلات را برای امارت اسلامی به میان خواهد آورد و آنچه که جهانیان عنوان می‌کنند در انزوا قرار خواهد گرفت. اما امارت اسلامی با تکیه دادن به ظرفیت‌های پنهان و آشکاری که در اطراف آنها از امت مسلمه قرار دارند می‌توانند با تحریم‌های که غرب امارت اسلامی را از آن می‌هراساند مبارزه نموده و منحیث یک دولت مستقل بدون نیاز به کمک‌های بیرونی که توام با شرایط از سوی کفار است تبارز کند، بدون شک این ظرفیت‌ها به همان اندازه که مردم افغانستان و مجاهدین سربکف آن خواستار حاکمیت اسلامی و مشتاق تطبین احکام اسلامی می‌باشند خواهان شکوه و عظمت دوباره اسلام می باشند و برای نایل شدن به این هدف بزرگ و مقدس از هیچ نوع سعی و تلاش دریغ نخواهند کرد و محکم و استوار در کنار دولت اسلام می‌ایستند.
اگرچه پیمودن این راه دشواری‌های خود را دارد، اما در برحق بودن آن شکی نیست و به مشکلات و سختی هایش می‌ارزد. اما نباید فراموش کرد که تفاوت کفار امروز با کفار دیروز شاید امکاناتی باشد که قدرت‌های حاکم امروز در اختیار دارند، به همان اندازه که کفار نسبت به سلف خود قویتر و نیرومندتر شده اند، امت مسلمه نیز ظرفیت‌های بی‌شماری را در بخش‌های مختلف در اختیار دارد که با وحدت آنها فارس و روم امروزی را به زانو در خواهند آورد که در آن هیچ شکی وجود ندارد. نباید از غرب و داشته‌های آنها هراسِ به دل راه داد و پا عقب گذاشت که در آن صورت ضعف نشان دادن در مقابل دشمن آنها را جسورتر می‌سازد. پس با توجه به قربانی‌های که مسلمانان افغانستان در طول بیست سال اشغال داده‌اند و هراسی که در دل دشمن با شجاعت، مردانگی و سربکف بودن خود ایجاد کرده‌اند باید به پیش بتازند و قید تمام اصول و قوانین بین‌المللی را بزنند و خود بدنبال آن باشند تا با ایجاد یک دولت قدرت‌مند و نظم جدید دشمنان خود را وادار کنند تا از آنها تقاضای مشروعیت نموده و مطابق به اصول نظم جدید که بدون شک آن اسلام خواهد بود خود را عیار نمایند. بدون شک با ایمان قوی و توکل به الله سبحانه و تعالی نصرت بار دیگر آمدنی است و تاریخ دوباره تکرار خواهد شد.

نصر من الله و فتح قریب

زمستان ۱۴۰۱
ابو حسن غزنوی




   ارسال نظر