وقتی انسانها را مستقیماً نقد کنید بشکل هیجانی
موقف دفاعی میگیرند که این شاید طبیعی باشد؛ چون بیشتر غریزی و خودکار است. مثلاً
وقتی یکی را «احمق» خطاب کنید با عکسالعمل تندی مواجه خواهید شد، اما دو نوع
افراد اند که عکسالعمل جدی ندارند: یکی آنکه میداند کسی که چنین حرفی را زده
خودش آدم سالم و قابل اعتماد نیست، دوم آن مردی است که میداند احمق نیست. چنانچه
در یکی از کمیدیها هاردی برای لورل میگوید: «میبخشی که برت احمق گفتم». اما
لورل خونسرادانه جواب میدهد: «مشکلی نیست، خودم میفهمم که احمق نیستم».
گاهی اگر میگویم که سطحینگران و آنهایی که در
نشئه اند خود را به جام جهانی قطر خوشبین میبینند، این سخنم بر کسانی سخت تمام میشود.
آنها شاید فکر میکنند که حرفم خلاف واقعیت است و یا خودم سالم نیستم و قابل
اعتماد نمیباشم. من قضاوت خواننده در قبال خود را صددرصد نفی نمیکنم، شاید آنها
نیز در جاهای درست باشند چون بیشتری از موضعگیریهایم را منفی میبینند؛ اما این
یکی را باید بدانند که من هر حرفی را که اینجا مینویسم و میگویم، حاضر به اینم
که از هر کلمهی آن مستدل دفاع کنم. من بیشتر علاقه به این دارم که در نخست واقعیتها
را بیطرفانه بسنجم و بعدش به اساس جهانبینی خود بر آن قضاوت کنم. اما شمایی که
در موسم حج عقده میگیرید، به یاد فقرا میافتید و از عقل حاجی و از شکم فقیر مینالید
مگر یک عقل سالم و واقعبین چگونه میتواند قضاوت کند که حدود 220 میلیارد دالر مصرف
بر جام جهانی 28 روزه درست و صواب است؟! سازمان عفو بین الملل بیان میکند که در
جریان آمادگی به جام جهانی قطر هزارها تن کاریگران در اثر کار جبری هلاک شدهاند،
مگر یک وجدان سالم چگونه این را بپذیرد که هزارها تن جان بدهند تا 1.5 میلیون
انسان کیف کنند و لذت ببرند؟!
ما مسلمانان طبق حدیث پیامبر «ص» در 3 چیز
شریکیم: آب، آتش (معدن) و چراگاه (المسلمون شركاء
في ثلاث: في الماء والكلأ والنار، رواه احمد) مگر شیخهای قطر را چه کسی اجازه داده است که
سرمایهی امت را به این بی باکی به هوا کنند؟ مگر این سطحیبینی نیست که این همه
مصارف را با یک تلاوت و یک تبلیغ نادیده بگیریم؟ اگر قطر اینقدر عاشق اسلام است
چرا آنرا تطبیق نمیکند؟ اما قطر چند حکم شرعی را در قوانین خویش درج کرده است ولی
گزارشها میرساند که بیشتر این «جزاهای شرعی» در قطر بر کسانی تطبیق میشود که
اصالت قطری ندارند. از سوی دیگر قطر مهمانخانهی دولت امریکا است، پایگاه نظامی «العدید»
در خدمت امریکا قرار داده شده که از آنجا طیارههای بیسرنشین وی به پرواز آمده و
مسلمانان را در خاک خود شان هدف قرار میدهد.
حكام قطر آنقدر از تمثیل اسلام عاجز اند که حتی جرئتمندانه نمیتوانند بگویند که همجنسگرایی حرام است تا نشود که افراطی و بدوی معرفی
شوند. چنانچه عبدالعزیز عبدالله الانصاری به اسوشیتدپرس گفت: «اگر یکی از هواداران
فوتبال، پرچم رنگینکمان را برافراشت و من آن را از او گرفتم، به این دلیل نیست که
میخواهم آن را بگیرم و به فرد حامل توهین کنم، بلکه برای محافظت از او است.» آنها
نگران امنیت همجنسگرایان اند! در حالیکه این عمل خویش را مظهر «حکمت» و هوشیاری خود میدانند،
اگر حکمت این باشد که ما مردم را با رقص دختران عرب و سلبریتیهای غربی دلگرم
سازیم و بعدش آنها را به اسلام دعوت کنیم تا آنرا بپذیرند و تصویر افراطی که از
اسلام دارند تغییر شود این دیگه کدام نوع اسلام است؟! بلی «اسلام معتدل» شما همین
است که مردم را برقصانید اما برای جهان اسلام بگویید که ما اسلام را مراعات کردهایم
چون مجلس پایکوبی خود را با تلاوت قرآن آغاز نمودیم، چون رقاصان ما عورت شان
پوشیده است و آنها با حجاب خویش میرقصند و میخوانند!
مگر علما نمیدانند که این مسخ اسلام است؟ مگر
چرا نمیدانند که اسلام برای هر امری طریقه ی خودش را دارد! مگر میدان مبارزهی
اسلام در میدانهای ورزشی است؟ وقتی شما برای مردم چنین تصویر میدهید که میتوانیم
مردم را با جام جهانی فوجفوج به اسلام دعوت نماییم مگر این تحریف اسلام نیست؟ بدانید
که مسلمانان با همایشهای که صرف بر لذتگرایی استوار است و حتی احساسات نشنلستی
را در سطح جهان تشدید میکند به نهضت نمیرسند. پس سوره نصر را تحریف نکنید، چون
مردم زمانی فوجفوج به اسلام داخل میشوند که فتح و نصرت الهی برسد و فتح و نصرت
الهی در این است که خلافت تاسیس گردد، اسلام به شکل کامل تطبیق شود و زندگی اسلامی
احیا گردد. ما امروز ضرورت به این داریم که مسلمانان را به اسلام دعوت کنیم، هدفم
از دعوت مسلمانان به اسلام دعوت آنها به زندگی اسلامی است که توسط دولت خلافت
تمثیل میشود، هدفم از دعوت مسلمانان به اسلام اینست که مسلمانان از هر آنچه بغیر
از اسلام است اعلام برائت کنند و منحیث یک امت، رسالت خویش را برای رهبری بشریت
انجام دهند. اینجاست که اگر قدرت از آن اسلام شود و مسلمانان در سیاست خارجی دولت
اسلامی دعوت و جهاد را فراموش نکنند آن روز است که مردم فوجفوج به اسلام داخل میشوند.
اما اکثر مردم نمیدانند، ما نمی گوییم که ورزش حرام است، وقتی یک تفریح و سرگرمی
با موضوعات مبدئی و فرهنگ اسلامی ارتباط میگیرد ما فرهنگ و دید سیاسی خود را
ترجیح میدهیم. اما کسانی استند که یا بر اساس عدم درک واقعیت، یا عدم درک اسلام و
یا در اثر تمایل شدیدی که به لبزدن به جامهای مستکنندهی دنیا دارند از خود بیهوش
شده اند و این سرکشیدن آنها را نشئه نموده است. رسول الله «ص» فرمودهاند که دو
طبقه نه حق را درک میکنند، نه آنرا میبینند و نه بر آن ثابت میمانند: کسانیکه
در «نشئه جهل» اند و کسانی که در «نشئه معیشت» به سر میبرند که همان حب الدنیا
است.
عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ :
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : " إِنَّكُمْ
عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ مَا لَمْ تَظْهَرْ فِيكُمْ سَكْرَتَانِ ، سَكْرَةُ
الْجَهْلِ ، وَسَكْرَةُ حُبِّ الْعَيْشِ. (البحر الزخار بمسند البزار)
ترجمه: شما بر دلیل روشن پروردگار تان ثابت خواهید بود تا
وقتی که دو نوع نشئه در شما ظاهر نشود: نشئه جهل و نشئه ترجیح دادن معیشت و زندگی.