سقوط خلافت روزی بود که بیش از یک قرن نا امیدی به همراه آورد. ۲۸ رجب ۱۳۴۲ه.ق برابر با سوم مارچ 1924م روزی بود که مصیبت واقعی گریبانگیرِ امت محمد صلیاللهعلیهوسلم شد. همان روزی بود که خلافت بر اساس توطئهی استعمارگران انگلیسی که در آن خائنینی از عرب و ترک با آنها همکاری میکردند، ویران شد. آن روزی مصیبتبارِ بود که ما امت محمد صلیاللهعلیهوسلم سِپر با شکوه خود را گم کردیم. ما را در یک فضای باز رها کردند و به دشمنان قسمخوردهی ما فرصت دادند که هر لحظهی ممکن ضربه وارد کنند. ما را در تاریکی جهل رها کردند و سعی میکردیم به نورِ هدایتِ اسلام برگردیم. ما را بدون امنیت رها کردند به مثل اطفال که به شدت میخواستیم احساس محافظت کنیم.
سرنوشت ما از یک امت نیرومند که دارای لشکری نجیب بود و سرزمینهای جدیدی را فتح و به قلمرو خلافت ملحق میساخت، به اینجا رسید که سرزمینهای ما از ما گرفته شود. در حالت بیپشتیبانی آنها ما را با مرزهای کاذب و جدا از دیگر سرزمینهای اسلامی محصور و محبوس کردند و به هر سرزمینِ اسلامی یک پرچم جدید و یک حاکم دستنشانده دادند. پلان به اساس پالیسی دیرینهی استعمار انگلیسی (تقسیم و تسخیر) بود تا بتوانند ما را ضعیف و چند پارچه کنند. این برای آنها اما بسنده نبود. آنها نیاز داشتند که همه چیزهای ما را تصاحب کنند. بنابرین انگلیس تصمیم گرفت که سرزمین مبارک ما فلسطین، سرزمین اسراء و المعراج (سفر شبانه) را به یهودیان بدهند و یک نهاد یهودی ایجاد کنند؛ تا روزانه باعث ریختن خون برادران و خواهران مسلمان ما شوند. خانههای آنها را غصب و ویران کردند و میلیونها برادر و خواهر مسلمان ما به دلیل جنایات این رژیم صهیونیستی از سرزمینشان فرار کردند. فلسطین اما تنها جایی نیست که از زمان سقوط خلافت مردمان آن دچار مصیبتها و مشکلات شدهاند بل مردمانِ دیگر سرزمینهای اسلامی نیز آسیب دیدهاست. چند نمونهی دیگر عبارتند از: سوریه، افغانستان، یمن، عراق، پاکستان وغیره. برادران و خواهران ما برای دستیابی به امنیت به قیمت ترک خانههای شان و خفگی و غرق دریا شدن فرار کردند و حتی وضعیت شان آنقدر بد بود که رفتن به دریا از ماندن به خانههای شان امن تر بود.
ما از داشتنِ بهترین اقتصاد در جهان که حتی نیازمندی برای اخذ زکات پیدا نمیشد، به جایی که اکنون مسلمانان از فقر و تنگدستی به ستوه آمدهاند، رسیدیم. هر چند سرزمینهای اسلامی تمام منابع طبیعی و انرژیزای دنیا مشمول زمینهای حاصلخیز را در زیر پای خود دارند.
ما از داشتنِ بهترین دانشگاهها، که شاهزادهها و شاهدختهای اروپایی علاقه داشتند در این محیطها بیآموزند، و زبان عربی برای افراد آگاه در نظر گرفته میشد تا بعد از فراگیری آن برای یافتن تحصیلات بهتر و شایسته به غرب مهاجرت نمایند، رسیدیم.
و برادران و خواهران خود را در این سرزمین های غیر اسلامی نیز در رنج میبینیم. چه آن جنایات نفرتانگیزی که در خیابانها اتفاق افتاد و یا هم کمپهای اجباری برای شستشوی مغزی مسلمانان از ارزشها و هویتِ اسلامی شان و در نهایت تلاش برای ترساندن آنها از سلامتی اسلام از شریعت الله سبحانهوتعالی. این در حالیست که انواعِ از روایتهای نفرت و شکنجه را میشنویم، ولی حکام خائن سرزمینهای اسلامی حاضر نیستند تا ارتشهای خود را برای کمک به برادران و خواهران درمانده و بیدفاع ما بفرستند.
مسلمانانی که برای یافتن زندگی بهتر به غرب رفتند، از ترس اینکه آنها یا فرزندانشان هویت اسلامی خود را از دست بدهند نیز در درون خود دچار یک نبرد استند. زیرا بسیاری از برادران و خواهران ما هستند که در غرب زندگی میکنند و جذابیتِ زندگی مادی (سرمایهداری) باعث اغوا و فریب آنان شد. جایی که شیطان آنها را از راه الله سبحانهوتعالی منحرف کرده و به جنگلهای تاریکِ از جهل و منحرفکنندهی دنیا میبرد، باعث فراموشی هویت اسلامی آنها میشود و وقتی انسان هویتاسلامی خود را از دست بدهد، احساس اخوت (برادری) را که اسلام (پیوندِ که توسط توحید -لا اله الا الله محمد رسول الله- گِره خورده) آوردهاست، از دست میدهد. از دستدادن هویتاسلامی باعث از بین رفتن پیوند ما میشود و ما مسلمانان یک جسم (بدن) واحد هستیم و این همان چیزی است که بسیاری از برادران و خواهران ما بیمِ از دست دادن آن را دارند. همانطور که رسول الله صلیاللهعلیهوسلم فرمودند:
«مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى.»
«مَثَل مؤمنان در محبت و رحمت و شفقت نسبت به یکدیگر، مثل بدن است. وقتی هر عضوِ از بدن را درد فرا میگیرد، تمام بدن با بیخوابی و تَب واکنش نشان میدهد.»
در این ماه مبارک رجب میخواهیم به امت خود یادآوری کنیم که واقعاً کی هستیم. برای ما مهم است که به عنوان یک جسم واحد با هم کار کنیم تا از شر بیمارییی که وارد بدن مان شده، رهایی یابیم. تا تنها مرحمی را دریابیم و خود را از این بیماری المناک به إذن الهی شفا دهیم. تا سپر خود را بازگردانیم و در جهت اقامهی مجدد خلافت راشده به منهج نبوت تلاش کنیم و همه برادران و خواهران خود را از بدبختییی که در آن قرار دارند، بیرون بیآوریم. برای بیرون آوردن همه مظلومان از ظلم و مجازات ظالمان تلاش کنیم. حضرت محمد صلیاللهعلیهوسلم فرمودند:
«کانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمْ الْأَنْبِيَاءُ كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ وَإِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَسَيَكُونُ خُلَفَاءُ فَيَكْثُرُونَ» قَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: «فُوا بِبَيْعَةِ الْأَوَّلِ فَالْأَوَّلِ أَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ»
«امور بنی اسرائیل توسط پیامبران مراقبت میشد. پس از وفات پیامبری، پیامبر دیگری جانشین او میشد. پس از من پیامبری نیست، ولی خلفاء خواهد بود». پرسیدند: به ما چه دستوری میدهید؟ فرمود: «بیعت را یکی پس از دیگری به آنها بدهید، زیرا خداوند از آنچه به آنها امانت داده سؤال خواهد کرد». (بخاری).
دیگر بس است! ۱۰۱ سال از آن زمان میگذرد و وقت آن رسیدهاست که رحمت را به بشریت بازگردانیم! نورِ اسلام را بر روی زمین بازگردانیم! یک رهبر واقعی و دلسوزِ که تقوای الهی پیشه کند و مراقب امت محمد صلیاللهعلیهوسلم باشد، را برگزینیم. کسی که به تمام امور ما رسیدهگی خواهد کرد! کسی که لشکرها را به سوی هرآنکسی که به روی زنان و کودکان ما انگشت بلند کند، حرکت بدهد! وقت آن است که تمام تلاش خود را برای بازگرداندن خلافت به کار بگیریم! بیایید یک بار دیگر به عنوان یک امت در کنار هم باشیم، زیرا پیوند ما پیوندی است که هرگز گسسته نمی شود. و ما یک بار دیگر قوی خواهیم ایستاد. انشاءالله تعالی!
به آرزوی اینکه الله سبحانهوتعالی یکبار دیگر به ما سِپر با شکوه مان را (خلافت راشده) عنایت فرماید!