به
دنبال فرار اشرفغنی و فروپاشی جمهوریتی مورد حمایت غرب در افغانستان، امریکا
نزدیک به ده میلیارد دالر از ذخایر ارزی افغانستان را مسدود ساخت. از آن زمان
تاکنون هرچند مقامهای امارت اسلامی، تلاشهای زیادی را به خرچ دادهاند تا
میلیاردها دالر پولهای مسدود شدهای افغانستان آزاد ساخته شود، اما تاکنون امریکا
به این خواست طالبان پاسخ مثبت نداده است.
به تازگی «ولادیمیر
پوتین» رئیسجمهور روسیه با اشاره به وضعیت بحرانی افغانستان گفته است: داراییهای
افغانستان توسط بانکهای غربی باید آزاد ساخته شود. وی با انتقاد از امریکا گفته
است، در صورتی که پولهای مسدود شدهای افغانستان آزاد ساخته شود توسط طالبان برای
خرید اسلحه استفاده نمیشود، زیرا طالبان پس از پیروزی به ارزش میلیاردها دالر اسلحه
بدست آوردهاند.
چند روز قبل روزنامهای
امریکایی نیویارکتایمز گزارش داده بود که خانوادههای قربانیان حملات یازدهم سپتمبر
از دولت امریکا خواستهاند تا از پولهای مسدود شدهای افغانستان برای پرداخت غرامت
به آنان استفاده شود. به نوشتهای این رسانه، در امریکا این پرسش بوجود آمده است که
آیا نمیتوان از میلیاردها دالر پولهای مسدود شدهای افغانستان برای پرداخت غرامت
به خانوادههای قربانیان استفاده کرد؟
اگر اهداف و
نیتِ امریکا پیرامون کشورها بهویژه سرزمینهای اسلامی عمیقاً مورد مطالعه قرار
گیرد، امریکا از یک سو با استفاده از توان و نیروی نظامی به بهانههای مختلف این
سرزمینها را مورد اشغال قرارداده است و پس از کشتن و بستنِ صدها هزار انسان زمانی
که اهدافاش برآورده شد و یا نشد از آنها غرامت میخواهد.
حادثهای یازدهم
سپتامبر یکی از بهانههای استراتژیک امریکا بود که زیر نام جنگ با تروریزم -در
واقع جنگ علیه اسلام و مسلمانان- در آغاز قرن بیستویکم به سرزمینهای اسلامی حمله
کرد. هرچند ماهیت واقعی اینکه، حادثهای یازدهم سپتامبر آیا از سوی القاعده صورت
گرفته است و یا اینکه از سوی سازمانها و نهادهای استخباراتی امریکا و غرب طرح و
برنامهریزی شده تاکنون به صورت قطعی واضح نشده، اما امریکا به بهانهی آن نخست
افغانستان و بعد عراق و به دنبال آن سوریه، لیبیا، یمن و سایر سرزمینهای اسلامی
را از زمین و هوا مورد هجوم نظامی قرارداد و میلیونها انسان را کشته و آواره
ساخت.
حادثهای یازدهم
سپتمبر نسبت به پسمنظر آن، چنان تلفات و خساراتی را در پی نداشت که به این بهانه امریکا
صدها هزار انسان را در سرتاسر جهان بهویژه در سرزمینهای اسلامی به شهادت رسانید.
براساس آمارهای رسمی در حادثهای یازدهم سپتامبر نزدیک به 3 هزار تن کشته شدند، در
حالی که تنها در حملهای نظامی امریکا به افغانستان بیشتر از 250 هزار نفر کشته،
صدها هزار نفر زخمی و میلیونها تن دیگر آواره و بیخانمان شدهاند. اگر بحث غرامت
مطرح باشد پس نخستین کشوریِ که باید برای صدها هزار قربانی ناشی از تجاوز و اشغال
غرامت بپردازد امریکا و بعد کشورهای اروپایی و همپیمان آن میباشد.
پرداخت غرامت
برای خانوادههای قربانیان حادثهای یازدهم سپتامبر تنها چشم دوختن به میلیاردها
دالر از ذخایر ارزی افغانستان توسط امریکا نیست، بلکه امریکا از کشورها دیگر زیر
نام غرامت برای خانوادههای قربانیان، میلیاردها دالر باجگیری کرده است. در حادثهای
سال 1998 که هواپیمای بوئینگ شرکت «پانامریکن» از لندن به مقصد نیویورک در حال
پرواز بود بر فراز آسمان شهر لاکربی اسکاتلند منفجر شد، و همه 259 تن از سرنشینان
آن و 11 نفر از افراد محلی کشته شدند. در پی آن امریکا این حادثه را تروریستی
اعلام کرده و دولت لیبیا را مقصر دانست. با فشار و تهدیدهای امریکا سرانجام «معمر قذافی»
رهبر وقت لیبیا با پذیرفتن مسوولیت آن در سال ۲۰۰۳ مبلغ «3 میلیارد دالر» به عنوان
غرامت به خانوادههای قربانیان پرداخت کرد که به ازای هر نفر بیش از «۱۱ میلیون دالر»
پول پرداخت شد.
افزون بر آن امریکا
به بهانهای گرفتن غرامت تنها چشم به میلیاردها دالر سرمایهای افغانستان ندوخته
است، بلکه از کشورهای ایران و عربستان سعودی میلیاردها دالر غرامت یا دریافت کرده و
یا خواهان دریافت میباشد. چنانچه در سال 2018 محکمهی فدرال در امریکا، دولت
ایران را «به جرم سهیم بودن در حملهای یازدهم سپتامبر» به پرداخت «6 میلیارد دالر»
غرامت برای خانوادههای قربانیان بگونهای غیابی محکوم کرد. به اساس این حکم دولت
ایران باید به همسران قربانیان «12ونیم میلیون دالر» به والدین قربانیان «8 ونیم
میلیون دالر»، به کودکان آنها «8 ونیم میلیون دالر» و به هر یک خواهران و برادران
آنها «4 میلیون و ۲۵۰ هزار دالر» پرداخت نماید. این مبالغ باید از حسابات مسدود شدهای
ایران در امریکا پرداخت میشد.
اگر پرداخت غرامت
به خانوادههای قربانیان حادثهای یازدهم سمپتامبر و نیز پرداخت غرامت به خانوادههای
قربانیان انفجار هواپیمای پانامریکن را با پرداخت غرامتِ به کشته شدههای امریکا
در افغانستان به مقایسه بگیریم در واقع نوع نگاه غرب پیرامون حقوق بشر و حقِ انسان
به خوبی آشکار میشود. در سال 2012 «رابرت بیلز» یک سرباز امریکایی در ولسوالی
پنجوایی ولایت قندها وارد خانههای مردم شده و به تعداد 17 تن از افرد ملکی به
شمول زنان و کودکان را بگونهای فجیع به قتل میرسانید، و 11 تن دیگر را زخمی میسازد.
در پی این حادثه امریکا اعلام کرد که برای خانوادههای قربانیان غرامت میپردازد. در
آن زمان «جان آغا لالی» عضوی شورای ولایت قندهار در مصاحبه با رسانهها تایید کرده
بود که برای هر فرد شهید حدود «50 هزار دالر» و برای هر فرد زخمی، «یک هزار دالر» پول
نقد پرداخته شد. اگر پرداخت غرامت از سوی امریکا را با پرداخت غرامت به اتباع
امریکایی از سوی کشورهای دیگر به مقایسه بگیریم بعد درک مینمایم که امریکا و غرب آنچه
را که حقوق بشر و حقِ انسانها و ملتها شعار سر میدهد واهی و پوچ میباشد.
آنچه را که
امریکا و غرب زیر نام حقوق بشر، حقوق زن، حقِ انسان، دموکراسی و آزادی شعار سر میدهد
غیر از رسیدن به منافع و اهداف استراتژیک خود چیزی دیگر نیست. امریکا و ناتو در
بیست سال اشغال افغانستان صدها هزار انسان را به شهادت رسانید، هزاران نوع اسلحهای
ممنوعه را استعمال کرد، اما زمانی که منافعاش ایجاب کرد که از افغانستان فرار
نماید، بیکاری، بحران سیاسی، اقتصادی و فقر به اوج خود رسیده بود، چنان که دامنهای
آن تا هنوز پایان نیافته و این مردم افغانستان اند که سرانجام عذاب آن را میکشند.
مسلمانان و گروههای
اسلامی باید درس گرفته باشند که امریکا هیچگاهی دوست و یاریرسان آنها نشده و هرگز
نمیشود. نه تنها امریکا و غرب بلکه سازمانها و نهادهای وابسته به آن که به عنوان
ابزاری نفوذ و تسلط بر کشورها و ملتها فعالیت میکنند از جمله دشمنان مسلمانان و
حتا بشریت اند. از اینرو اعتماد کردن و کمک خواستن از امریکا و نیز سازمانها و
نهادهای وابسته به آن در واقع انتحار سیاسیِ است که یکی از مجراهایی که بارها
گروههای اسلامی و حتا دولتها نزد مردم و تاریخ ناکام و رسوا شدهاند اعتماد و
دوستی با امریکا و غرب میباشد. آیا امریکا و غرب واقعاً دوست و یاریرسان است و
آیا اعتماد به آن حل کنندهای مشکلات و بحرانها میباشد؟ این چیزی است که همواره
از این آدرس گزیده شدهایم، و اما چرا عبرت نمیگیریم؟!
احمدصدیق احمدی