آیا گاهی از خود پرسیدهایم که غرب از کجا، چرا و چگونه به کشورهای فقیر
کمک میکند؟!
قدرتهای بزرگ جهانی همواره با ادا و ظاهر حق به جانب، در رسانههای بینالمللی
ظاهر شده و بر جهان و بهخصوص بر مردمان کشورهای توسعه نیافته منت میگذارند که در
فلان کنفرانس بینالمللی به کشور «الف» یا «ب» مبلغی را بهشکل «بلاعوض»کمک کردهاند.
در پس پردهای این کمکها دو گزینه قرار دارد: اول، یا این کمکها اول
اینکه واقعا ناشی
از سر مسئولیتپزیری قدرتهای جهانی و حس بشردوستی است؛ دوم، یا اینکه این توجه اربابان جهان واقعا منتِ
بزرگی است که بر جهان و کشورهای فقیر میگذارند.
واقعیت عینی پسپرده این نمایش مضحک ولی استادانه این است که فقر،
بدامنی و بیثباتی جهانی و سیاست قدرتهای جهانخوار سرمایهداری فاجعهمدار، دو
روی یک سکه اند: سکهی سیاه و منفور سرمایهداری.
قبل از وارد شدن بالای جزئیات بحث، طرح این سوال اساسی مهم است که چرا
بخشی کوچکی از جهان به چنان سرمایه قارونی دست یافتهاند و بخش بزرگتری جهان در منجلاب
فقر و محرومیت دست و پا میزنند؟!
دقیقا این ذات نظام جهانی سرمایهداری است که جهان را میبلعد. ایدیولوژی
سرمایهداری، نظم کنونی جهان همراه با ساختارهای قدرت و نهادهای جهانی، همه بگونهای
طراحی شدهاند که به وسیلهی استعمار فکری و اشغال نظامی بخشی از جهان را به عنوان میدان جنگهای نیابتی و
جغرافیای تامین منابع و انرژی، تعریف کردهاند. در سوی دیگر، قدرتهای بزرگ با ایجاد
بحرانها در کشورهای فقیر و سپس مدیریت این بحرانها به نفع خود و راه اندازی بازیهای
پیهم سیاسی-امنیتی، و غارت سیستیماتیک داروندار این سرزمینها با همکاری متحدان
داخلی خود، عملا جلو توسعه و رشد این سرزمینها را سد کردهاند.
یعنی توسعه و پیشرفت جهان اول، فقط با استعمار، اشغال، جنگافروزی و
غارت کشورهای فقیر به خصوص سرزمینهای اسلامی ممکن شده است.
پالیسی این قدرتها این است که در قدم نخست با غارت داروندار کشورهای
فقیر آنان را گدا میسازند، و در قدم دوم چندتا سکهای هم از دارایی غارتشده شان
با هزارویک منت بر دامن آنان میاندازند، و طوری جلوه میدهند که ما حامی کشورهای
فقیر هستیم.
تحقیقات چه میگویند؟
در عصر کنونی نهادهای سیاسی- اقتصادی جهانی در سلطه قدرتهای بزرگ قرار
داند که به این قدرتها کمک میکنند تا با نیرنگ و فریب طوری وانمود میکنند که گویا
این کشورهای ثروتمند جهان اند که کشورهای فیر را کمک میکنند. آنان این ادعا را آنقدر
به گوش ما پُف کردهاند که حالا بیچون و چرا قبولش میکنیم. در حالیکه واقعیت قضیه
برعکس این فریب ظاهری است. این کشورهای غریب هستند که کشورهای غنی را توسعه میدهند.
تحقیقات جدید بیان میدارد که جریان پولی کشورهای غریب به سوی غرب تریلیونها
دالر بیشتر از جریان پولی غرب به سمت کشورهای فقیر است.
تحقیقی از جیسن هایکل در روزنامهی گاردین از چنین واقعیت غمانگیز
پرده بر میدارد. در تحقیق آمده است: «کشورهای فقیر به عوض هر ۱ دالری که دریافت میکنند، ۲۴ دالر، اکثراً در قالب فرار سرمایه، از
دست میدهند.»
وی میافزاید:« در سال ۲۰۱۲، کشورهای در حال توسعه( فقیر) در مجموع ۱.۳ تریلیون دالر کمک دریافت کرده بودند که شامل تمام کمکها،
سرمایهگذاریها و درآمدهای خارجی میشد. اما در همان سال ۳.۳ تریلیون دالر از این کشورها خارج شده است. به عبارت دیگر،
کشورهای در حال توسعه ۲ تریلیون دالر بیش
از آنچه دریافت کردهاند به بقیۀ جهان دادهاند.»
جیسون نتیجهگیری میکند:«مشخص میشود که این کمکها جز پوشش توزیع
نامناسب منابع در سراسر دنیا کار دیگری نمیکند. در مقابل کسانی از ما را که به
فقر جهانی اهمیت میدهند، میخواهند از درک شیوۀ کارکرد واقعی این سیستم دور کنند. کشورهای فقیر نیازی به کمک ندارند. آنها نیازمند
عدالتاند.»
کمکهای خارجی و اهداف استعماری
مسئله مهم دیگر ماهیت این کمکها است، حالا که ثابت شد که این کمکها
در واقع بازپرداخت بخش کوچکی از دارایهای خود کشورهای فقیر است، در پی چه هدفی
توزیع میشود؟
هدف اولیه پشت این کمکها همان فریب اذهان جهان و ترسیم سیمای اخلاقی
برای غول جهانخوار ایدیولوژی و نظام سرمایهداری است. اما این غول به این هم
اکتفا نکرده و در عوض هر دالر کمکی، یک ارزش و یا یک پالیسی خود را بر کشورها تحمیل
کرده و در عوض این کمکهای «بلاعوض» خواستار زانو زدن کشور دریافتکننده کمک، در
برابر خواستههای استعماری سیاسی خویش میباشد. یعنی این کمکها در حقیقت نه احسان
و منتی است و نه ناشی از حس بشردوستی! بلکه مال خود ما در برابر خود ما استفاده میشود
و به این میگویند جهانخواری سیستیماتیک قدرتهای سرمایهداری جهانی!
شیطان و پیروانش
ماجرا در اینجا
به پایان نمیرسد؛ قدرتهای جهانی کاپیتالست و استعمارگر غربی، بازیگرانی شیطانیتر
از تصورما هستند، آنان مصداق اصلی این آیه قرآن کریم اند:
يَعِدُهُم
وَيُمَنّيهِم ۖ وَما يَعِدُهُمُ الشَّيطانُ إِلّا غُرورًا [نساء:120]
شیطان به آنها وعدهها (ی دروغین) میدهد؛ و به
آرزوها، سرگرم میسازد؛ در حالی که جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمیدهد.
در واقع، این قدرتها با وعدههای کمکهای بشردوستانه کاری جز سرگرم
ساختن مردم انجام نمیدهند. در این میان، سازمانهای بینالمللی که در واقع بازوهای
اجرایی سیاست خارجی کشورهای غربی اند، در تطبیق این پالیسی شیطان در ردیف اول قرار
دارند.
معمولا توزیع کمکها از طریق سازمانهای بین المللی و نهادهای خیریه و
بشردوستانه وابسته به این قدرتها، صورت میگیرد. این سازمانها بهترین امکان را
برای نفوذ استخباراتی و حابهجایی اجنتهای استخباراتی غربی مساعد ساخته و زمینههای
کنترول سیاسی- امنیتی- استخباراتی دولتهای دوست و دشمن غرب، را نیز فراهم میکنند.
در اخیر، در مورد فکر و عملکرد جهان غرب و قدرتهای شیطانی استعماری
غرب سرمایهداری و کمکهای به ظاهر بشردوستانه آنان شاعر فارسی زبان چنین گفته
است:
چون مَلک ساخته خود را به پرو بال دروغ
همه دیو اند که ابلیس بود مهترشان
عمر آرین